عصر ظهور۳

السلام علیک یا حجة بن الحسن العسگری یا مهدی ( عج الله الفرجه الشریف)

عصر ظهور۳

السلام علیک یا حجة بن الحسن العسگری یا مهدی ( عج الله الفرجه الشریف)

همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم

"ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مى‏شکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى‏دهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار مى‏کنیم. "(9)

 

همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم  
 
باقی در ادامه مطلب...

عظمت وجودى و ابعاد مختلف شخصیت حضرت صاحب‏الامر(عج) باعث شده که در طول هزار و اندى سال که از غیبت کبرى مى‏گذرد، هر گروه از مردم بسته به گرایش‏هاى خاص اعتقادى، اجتماعى و فرهنگى که داشته‏اند، از دیدگاهى خاص به تحلیل شخصیت و تعیین جایگاه آن حضرت در عالم هستى بپردازند و هر گروه تنها درک و تصور خود از این موضوع را تصور درست و مطابق با واقع از شخصیت آن یگانه هستى تلقّى کنند.

در این میان جمعى از اصحاب سیر و سلوک و رهروان طریق عرفان و معنا با طرح موضوع خلیفهاللَّه و انسان کامل و پرداختن به نقش حجت الهى در عالم هستى، تنها به جنبه فرا طبیعى آن وجود مقدس توجه کرده و از سایر جنبه‏ها غفلت ورزیدند.

گروهى دیگر از اصحاب شریعت توجه خود را تنها معطوف به جنبه طبیعى آن وجود مقدس ساخته و ضمن مطرح کردن نقشى که آن حضرت به عنوان امام و پیشواى مردم به عهده دارند هیچ‏گونه مسئولیتى را در زمان غیبت متوجه مردم ندیدند و تنها تکلیف مردم را این دانستند که براى فرج آن حضرت دعا کنند تا خود بیایند و امور مردم را اصلاح کنند.

عده‏اى هم ضمن توجّه به جنبه فراطبیعى و طبیعى وجود مقدس حضرت مهدی(عج) تمام همّ و غمّ خود را متوجّه ملاقات با آن حضرت ساخته و تنها وظیفه خود را این دانستند که با توسل به آن حضرت به شرف ملاقات با آن ذات اقدس نائل شوند.

اما در این میان گروهى با در نظر گرفتن همه ابعادى که بدانها اشاره شد، به طرح معناى درست انتظار پرداخته و درصدد تعیین وظیفه و نقش مردم در دوران غیبت برآمدند. در این دیدگاه، هم مسئله خلافت الهى انسان کامل مطرح است، هم به جایگاه و نقش مردم در قبال آن حضرت توجّه شده و هم وظیفه‏اى که مردم در دعا براى حفظ آن وجود مقدّس و تعجیل در ظهورش دارند از نظر دور داشته نشده است.

شاید بتوان امام خمینى‏(ره) را به عنوان درخشان‏ترین چهره از گروه اخیر ذکر کرد. امام راحل با طرح اندیشه تشکیل حکومت اسلامى در عصر غیبت و تلاش خستگى‏ناپذیر در راه تحقق این اندیشه، به "انتظار " معنا و مفهوم تازه‏اى بخشید و تعریفى نو از رسالت و تکلیف شیعیان در برابر حجت خدا ارائه داد.

براى روشن‏تر شدن دیدگاه حضرت امام در این زمینه، به برخى از مهم‏ترین شاخصه‏هاى این دیدگاه اشاره مى‏کنیم:

الف) ارائه برداشتى متفاوت از مفهوم حجت:
ایشان با ارائه مفهومى عمیق و بدیع از "حجت بودنِ امام معصوم " اعلام مى‏دارند که چون خداوند در روز قیامت به سبب وجود امام زمان و پدران بزرگوارش(علیهم السلام) بر بندگان احتجاج و نسبت به عمل براساس سیره، رفتار و گفتار این بزرگواران از مردم بازخواست مى‏کند، بر آنان لازم است که همه تلاش خود را براى تحقق سیرت امامان معصوم‏(علیهم السلام) درجامعه به کار بندند و در این زمینه هیچ عذر و بهانه‏اى از آنها پذیرفته نمى‏شود.

حضرت امام در کتاب البیع خود به هنگام بررسى ادله ولایت فقیه، ضمن برشمردن توقیع شریف حضرت صاحب‏الامر(عج) که در آن آمده است: "... و أمَّا الحَوادِثُ الواقِعَهُ فاَرجِعُوا فِیها إلى رُواهِ حَدِیثِنا فَإِنَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ أنَا حُجَّهُ اللَّهِ عَلَیهِم.(1)

... و اما در رویدادهایى که براى شما پیش مى‏آید به راویان حدیث ما مراجعه کنید؛ چرا که آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدا بر ایشان هستم. "

مى‏فرماید:

مقصود از حجت خدا بودنِ امام معصوم این نیست که فقط بیان‌کننده احکام است؛ زیرا گفته بزرگانى چون زراره و محمد بن مسلم نیز حجت است و هیچ‏کس حق مردود دانستن و عمل نکردن به روایات ایشان را ندارد و این امر بر همگان آشکار است. بلکه منظور از حجت بودن امام زمان و پدران بزرگوارش، صلوات‏اللَّه علیهم اجمعین، این است که خداوند تعالى به سبب وجود ایشان و سیره و رفتار و گفتار آنان در تمام شئون زندگى‏شان، بر بندگان احتجاج مى‏کند. از جمله شئون امامان، عدالت آنان در همه زمینه‏هاى حکومت است. به عنوان مثال، وجود امیرالمؤمنین‏(ع) براى تمام فرمانداران و حاکمان ستم‏پیشه حجت است؛ زیرا خداوند به واسطه سیرت آن بزرگوار، باب عذر و بهانه را بر همه آنان در تعدى از حدود الهى و تجاوز به اموال مسلمانان و سرپیچى از قوانین اسلامى بسته است. همین گونه‏اند سایرحجت‏هاى خداوند، به ویژه حضرت ولى عصر(عج) که عدل را در میان مردم مى‏گستراند و زمین را از قسط پر مى‏کند و بر اساس نظامى عادلانه بر مردم حکم مى‏راند.(2)

براساس همین نگاه به حجت خدا بود که ایشان خطاب به مسئولان جمهورى اسلامى ایران مى‏فرمودند:

ما باید خودمان را مهیا کنیم از براى اینکه اگر چنانچه موفق شدیم ان‏شاءاللَّه به زیارت ایشان، طورى باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه‏هایى که الان به کار گرفته شده‏اند در کشور ما باید توجه به این معنا داشته باشند که خودشان را مهیا کنند براى ملاقات حضرت مهدى، سلام‏اللَّه‏علیه.(3)

ب) دگرگون ساختن مفهوم انتظار:
امام خمینى مفهومى را که در طول قرون و اعصار از "انتظار " در اذهان بسیارى از شیعیان نقش بسته بود دگرگون ساخت و با همه دیدگاه‏هایى که انتظار را برابر با سکون، رکود و تن دادن به وضع موجود معرفى مى‏کردند به مقابله جدى پرداخت:

"بعضى‏ها انتظار فرج را به این مى‏دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان‏(عج) را از خدا بخواهند [...] یک دسته دیگرى بودند که انتظار فرج را مى‏گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به اینکه در جهان چه مى‏گذرد، بر ملت‏ها چه مى‏گذرد، بر ملت ما چه مى‏گذرد، به این چیزها کار نداشته باشیم، ما تکلیف‏هاى خودمان را عمل مى‏کنیم، براى جلوگیرى از این امور هم خود حضرت بیایند ان‏شاءاللَّه درست مى‏کنند‍ [...] یک دسته‏اى مى‏گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید ما باید نهى از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کارى مى‏خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود [...] یک دسته‏اى از این بالاتر بودند و مى‏گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت، ‏علیه السلام تشریف بیاورند [...] یک دسته دیگر بودند که مى‏گفتند هر حکومتى اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است.(4)

ایشان ضمن ردّ همه دیدگاه‏هاى یادشده دیدگاه خود در باب انتظار فرج را این‏گونه بیان مى‏کند:

همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان‏شاءاللَّه تهیه شود.(5)

همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار تنها نمى‏شود، بلکه با وضعى که بسیارى دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلى شرعى - الهى خودمان را بکنیم و باکى از هیچ امرى از امور نداشته باشیم.(6)

ج) تلاش براى تحقق عدالت در عصر غیبت:
حضرت امام، تلاش براى تحقق عدالت و جلوگیرى از ظلم در عصر غیبت را یک تکلیف الهى دانسته و همه مسلمانان را دعوت مى‏کردند که تا سر حد توان خود این تکلیف الهى را به انجام رسانند:

"ما اگر دستمان مى‏رسید، قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلم‏ها و جورها را از عالم برداریم. تکلیف شرعى ماست منتها ما نمى‏توانیم، اینکه هست این است که حضرت عالم را پر مى‏کنند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیفتان، نه اینکه شما دیگر تکلیف ندارید. "(7)

"البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمى‏توانیم بکنیم. اگر مى‏توانستیم مى‏کردیم اما چون نمى‏توانیم بکنیم ایشان باید بیابند. "(8)

د) زمینه‏سازى براى ظهور منجى موعود:
رهبر فقید انقلاب اسلامى معتقد بود که باید با گسترش اسلام راستین در جهان و مبارزه با سلطه جهانخواران، راه را براى ظهور منجى موعود هموار ساخت:

"ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهاى اسلامى مى‏شکنیم و با صدور انقلابمان، که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدى است، به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه مى‏دهیم و به یارى خدا راه را براى ظهور منجى و مصلح کل و امامت مطلقه حق امام زمان، ارواحنا فداه، هموار مى‏کنیم. "(9)

هـ) حرکت در جهت تحقق حکومت جهانى اسلام:
امام راحل به جدّ بر این باور بود که انقلاب اسلامى ایران، نقطه شروع انقلاب جهانى حضرت مهدى(‏ع) است و از این رو پیوسته به مسئولان نظام توصیه مى‏کردند که هرگز از آرمان عظیم انقلاب اسلامى که تشکیل حکومت جهانى اسلام است غافل نشوند:

"مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى ‏مسئولین را از وظیفه‏اى که برعهده دارند منصرف کند، خطرى بزرگ و خیانتى سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمام سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید، و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است منصرف کند. "(10)

در سال‏هاى اخیر گروهى از فرزندان انقلاب اسلامى و وفاداران به آرمان‏هاى امام خمینى تلاش کردند که با الهام از اندیشه‏هاى این پیر فرزانه، ابعاد و زوایاى دیگرى از اندیشه انتظار شیعى را تبیین کنند. این گروه با درک عمیق از موقعیت کنونى انقلاب اسلامى در جهان، نیازهاى فرهنگى جامعه اسلامى ایران و شرایط سیاسى، فرهنگى و اقتصادى حاکم بر جهان معاصر، تبلیغ و ترویج باور مهدوى و فرهنگ انتظار را سر لوحه فعالیت‏هاى خود قرار داده و پرداختن به امور زیر را در عصر حاضر ضرورى مى‏دانند:

1. شناسایى و نقد بنیادین وجوه مختلف فرهنگ و تمدن مغرب زمین، به عنوان فرهنگ و مدنیتى که در تقابل جدى با آرمان "حقیقت مدار "، "معنویت‏گرا " و "عدالت محور " مهدوى قرار دارد؛ زیرا انسان‏هاى عصر غیبت تنها زمانى مى‏توانند به ریسمان ولایت مهدوى چنگ زنند و به تمام معنا در سلک منتظران موعود قرار گیرند که باطل زمان خویش را به‏درستى بشناسند و با تمام وجود از آن بیزارى جویند.

2. شناخت و نقد جدى مناسبات فرهنگى، سیاسى و اقتصادى حاکم بر جوامع اسلامى؛ مناسباتى که عمدتاً به تقلید از الگوهاى توسعه غربى و تحت‏تأثیر اندیشه‏هاى عصر مدرنیته در این جوامع شکل گرفته است؛ چرا که این جوامع بدون شناخت جدى از وضع موجود خود نمى‏توانند به راهکارهاى مبتنى بر آموزه‏هاى دینى براى خروج از فتنه‏هاى فراگیر عصر غیبت دست یابند.

3. تلاش در جهت تدوین استراتژى سیاسى، فرهنگى، اقتصادى و نظامى جوامع اسلامى در عصر غیبت و تا رسیدن به عصر طلایى ظهور، براساس اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار.

4. بازشناسى وجوه مختلف اعتقادى، تاریخى، فرهنگى و اجتماعى اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار با بهره‏گیرى از منابع متقن و مستدل و استفاده از همه توان مراکز علمى حوزوى و دانشگاهى در زمینه مباحث، کلامى، فلسفى، عرفانى، اخلاقى، علوم اجتماعى و سیاسى و... .

5. تلاش در جهت پالایش اندیشه ناب مهدوى از هرگونه شائبه جعل و تحریف و زدودن این اندیشه از زنگارهاى جهل و خرافه، سخنان سست و بى‏اساس و هرگونه دیدگاه انحرافىِ مبتنى بر افراط یا تفریط.

6. پاسخگویى عالمانه و متناسب با نیازهاى روز به شبهات، پرسش‏ها و ابهام‏هاى موجود در زمینه منجى‏گرایى شیعى.

7. احیا و گسترش فرهنگ انتظار و تلاش براى شناساندن نقش سازنده این فرهنگ در پایدارى و پویایى جوامع اسلامى.

8. تبیین وظایف و تکالیف مردم در برابر حجت خدا و امام عصر(عج)، نهادینه ساختن این وظایف و تکالیف در فرد و اجتماع و آماده‌ساختن جامعه اسلامى براى استقبال از واقعه مبارک ظهور.

9. مقابله جدى با کلیه جریان‏هاى سیاسى ـ فرهنگى که در قالب کتاب، نشریه، فیلم، نرم‏افزارهاى رایانه‏اى، پایگاه‏هاى اطلاع‏رسانى جهانى (اینترنت) و... به تقابل با اندیشه موعودگرایى شیعى مى‏پردازند.

10. بررسى و نقد کلیه دیدگاه‏هایى که از سوى متفکران غرب در زمینه جهان آینده و آینده جهان مطرح شده است.

بى‏تردید اگر نکات یاد شده سرلوحه فعالیت مراکز، مؤسسات و نهادهاى فعال در حوزه مهدویت و همه کسانى که در پى تبلیغ و ترویج مباحث مهدوى در کشور هستند، قرار گیرد، مى‏توان امیدوار بود که جامعه شیعى ایران به مدد اندیشه سازنده و تحول‏آفرین انتظار از فتنه‏ها و آشوب‏هاى عصر غیبت به سلامت به درآید و زمینه‏ساز ظهور مصلح موعود گردد. (ان‏شاءاللّه)

--------------------------------
پى‏نوشت‏ها:

1) صدوق، محمدبن على بن حسین، کمال الدین و تمام النعمه، قم، مؤسسه النشر الإسلامى، بى‏تا، ج2، ص483، ح4.

2) امام خمینى، کتاب البیع، نجف، مطبقه الآداب، 1349ق. ج2، ص475-474؛ همو، شئون و اختیارات ولى‏فقیه (ترجمه مبحث ولایت فقیه از کتاب البیع)، تهران، وزارت ارشاد اسلامى، 1365، ص46.

3) صحیفه نور (مجموعه رهنمودهاى امام خمینى)، سازمان مدارک فرهنگى انقلاب اسلامى، 1369، ج12، ص208-209.

4) همان، ج19، ص196-197.

5) همان، ج7، ص255.

6) همان، ج19، ص154.

7) همان، ص198.

8) همان، ج20، ص197.

9) همان.

10) همان، ج21، ص108.

-------------------------------
منبع : ماهنامه آموزشی، اطلاع رسانی معارف - شماره 48
پدیدآورنده: دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد